سرگردانی
جمعه, ۶ اسفند ۱۴۰۰، ۱۱:۰۵ ق.ظ
از شدت حیرانی، دوست دارم یکی بیاد جای من فکر کنه، جای من همه چی رو بسنجه، جای من تصمیم بگیره و من فقط انجامش بدم.
دچار کمآوردگی نسبی شدم!
شبیه یه مسافر غریب، در شهر غریب، وسط میدون اصلی شهر که از همه طرف راهی برای رفتن داره و نمیدونه چیکار باید بکنه!
- ۰۰/۱۲/۰۶
اگه میدونش باصفاست؛ فواره داره؛ سبزه داره، همونجا اطراق کن. جای بهتر گیرت نمیاد!