کلمه

دفتری برای یادداشت های پراکنده

کلمه

دفتری برای یادداشت های پراکنده

کلمه

او بود و جز او نبود.
خواست تا بود خود بنماید؛
پس،
گفت (نوشت) . . .
و چنین بود که "کلمه" پدید آمد.
_____________
هر چه اینجاست،
از خواندنی و دیدنی و شنیدنی، به نام حقیر سند بزنید...
مال غیر را به نام صاحبش خواهم نوشت.

سید علیرضا حسینیان

پیام های کوتاه
  • ۲۱ بهمن ۹۸ , ۰۰:۰۶
    دوری
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۱۵
    تعارض
آخرین مطالب

دِرو

شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۵۲ ب.ظ
ایستاده‌ام بر دو راهی تردید. بر مسیر ندانستن. بر جاده تصمیم نگرفتن. در راه نخواستن.
آنچه کشته‌ام را امروز باید درو کنم و چه سخت است اگر امروز مزرعه را ملخ‌های بی‌فکری و سستی چنین ویران کرده باشند که جستن دانه گندمی، به آرزو ماند.
نشنیدم و عمل نکردم و همت نبستم هر کار که شاید و آن کار که باید.
پشیمانی و حسرت، خوب است برای درس گرفتن نه برای مانع شدن و از کار - پیش از قبل - افتادن.
«گذشت آنچه گذشت، و کجاست آنچه خواهد آمد؟ برخیز و دریاب آنچه هست را، زمان بین هر دو عدم را.*»

* برداشتی از کلام امیرِ کلام
  • S.A.R.H

درخواست

سه شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۳۶ ب.ظ
فرق است میان دانستن و باور داشتن؛
فرق است میان فهمیدن و اعتقاد داشتن؛
فرق است میان علم داشتن و عمل کردن؛
خداوندا قدرت عمل به باور و اعتقادمان عنایت کن.
  • S.A.R.H

ذکر ایام

دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۳۹ ق.ظ

آن قدیم‌تر‌ها شرایط دیگری داشتم،
و احساسات دیگری و حال دیگری.
و امروز و اینجا شرایط و احساس و حال دیگر.
امروزم را دوست‌تر دارم و بخشی از دیروز را،
از دیروزم پشیمانم و از بخشی از امروز هم.
در سرم هزاران صدا سخن می‌گوید و هر کدام چیزی و هر کدام حسی و هر کدام ماجرایی.
و من در این هیاهو، تلاش می‌کنم نشنوم هر چه از او را و بشنوم هر چه از تو را.
انگار جنگی است میان فریادهای در ذهن،
جنگی نابرابر، جنگی به دور از قوانین جنگی،
جنگی میان عقل و احساس، ستیزی میان من و خودم. 

  • S.A.R.H

قریبِ غریب

شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۷، ۰۳:۴۶ ب.ظ

حواس پرتی گرفته‌ام انگار.

او هست. در کنارم، همیشه و هر جا.

و من مثل آن وقت‌ها که عینک بر چشم دارم اما همه جا را به دنبال عینکم می‌گردم، 

او را نمی‌بینم؛

و . . . 

درک نمی‌کنم.

  • S.A.R.H

انتباه

شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۰ ب.ظ

قضیه به این راحتی‌ها هم که فکر می‌کنی نیست.

خیلی پیچیده‌تر از چیزیِ که به چشم میاد.

شاید فکر کنی یِ نگاه ساده، یِ شنیدن معمولی یا حتی یِ فکر کردن ساده است، اما ذهن و ناخودآگاه آدمی‌زاد، خیلی فعال‌تر و غیر قابل کنترل‌ترِ.

مراقب ورودی‌هات باش، اگه دوست داری خروجی‌های خوبی داشته باشی.

  • S.A.R.H

دعا

سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ
خدایا! یقین دارم جز خودت، کسی از درون دل ها و صداقت نیت ها آگاه نیست،
می شود این بار "او" را هم آگاه کنی؟
  • S.A.R.H

روز اول

سه شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۱۶ ب.ظ

در این ۲۰ سالی که اول مهر را تجربه کرده ام ، امسال با سال های دیگر فرق داشت.

آغاز اولین سال تدریس رسمی و جدی در اولین روز مدرسه.

تجربه ای خاص و متفاوت.

سابقه تدریس داشتم اما کوتاه و در کلاس های فوق برنامه، نه در یک سال تحصیلی و به عنوان معلم رسمیِ درس غیر رسمیِ بچه ها: نگارش، آن هم با بچه های انسانی!

این جاست که چون همیشه باید گفت:

#توفیق_معلمی_مستدام 

#عاقبت_معلمی_بخیر


#خرق_عادت

  • S.A.R.H

واقعیت

سه شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۷، ۰۲:۰۵ ق.ظ
فراموش کردن، بر خلاف حفظ کردن، کاری ارادی نیست.
فراموشی خاطرات، اتفاقات و هر چیزی که به نحوی در حال و اکنون نباید در ذهن باشد، یقینا چیزی بیشتر از اراده ی ناتوان آدمی می طلبد.
پ ن: حفظ کردن و به خاطر سپردن فعلی «ارادی و اختیاری » برای انسان به شمار می رود.
  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۷ ، ۰۲:۰۵
  • S.A.R.H

عین و شین و قاف

چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۴۱ ق.ظ

برای تو و از تو نوشتن، سخت ترین کار است برای من.

حرف‌ها و واژه‌ها  را هر چه جستجو می‌کنم هیچ کدام لیاقت و توانایی ندارند برای وصف تو و صد البته بیان حال من، 

انگار خالی‌اند از هر چه حس و حال.

عین و شین و قاف، گر چه به ظاهر عشق می‌سازد اما کجا بیانگر حال من است نسبت به تو؟!

تولدت مبارک مهربان‌ترین . . .


پ‌ن: خوشا به من که تویی در کنار من.


  • ۰ نظر
  • ۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۴۱
  • S.A.R.H

منطق!

چهارشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۲۴ ب.ظ
پای چپم امروز درد گرفت. بیشتر از دیشب و دیروز.
خصوصا که امروز چندین بار پله ها را دویدم و بالا و پایین رفتم.
تا مطب دکتر هم خیلی تند راه رفتم که قبل از تعطیل شدنش آنجا باشم.
کلی هم  رانندگی کردم.
احتمالا طبیعی است که درد بگیرد.
پای در گچ، بدون مراعات حتما درد خواهد گرفت!

#خرق_عادت
  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۲۴
  • S.A.R.H