کلمه

دفتری برای یادداشت های پراکنده

کلمه

دفتری برای یادداشت های پراکنده

کلمه

او بود و جز او نبود.
خواست تا بود خود بنماید؛
پس،
گفت (نوشت) . . .
و چنین بود که "کلمه" پدید آمد.
_____________
هر چه اینجاست،
از خواندنی و دیدنی و شنیدنی، به نام حقیر سند بزنید...
مال غیر را به نام صاحبش خواهم نوشت.

سید علیرضا حسینیان

پیام های کوتاه
  • ۲۱ بهمن ۹۸ , ۰۰:۰۶
    دوری
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۱۵
    تعارض
آخرین مطالب

قیامت

يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۵۵ ق.ظ

روزی ناگفته‌ها گفته شود و رازهای پنهای در سینه‌ها آشکار؛

در آن روز خوش به سعادتِ نیکوکارانِ راست کردارِ درست اندیشِ نیک صفت، که صورت و سیرت یکی هستند، و سراسر همه پاکی و زلالی و صداقت.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۵۵
  • S.A.R.H

نسیان

يكشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۱۸ ق.ظ

"کاش انسان می‌توانست دچار فراموشی خود خواسته‌ای شود . . . "

این دعا و خواسته، از آن دسته چیزهایی است که من هم به دنبالش بوده‌ام.

فراموشی خود خواسته و انتخاب گرانه‌ای، برای بسیاری از حرف‌ها و اتفاقات و ماجراها.

پاک کردن ذهن از تلخ و حتی به ظاهر شیرین خاطرات.

آدمی در طول عمر خود، اتفاقات بسیاری را تجربه می‌کند، حرف‌های بسیاری می‌زند و می‌شنود و هزار ماجرای دیگر - چه به عمد و چه از روی حادثه و تصادف - برایش اتفاق می‌افتد و در میان این هزارها تجربه، هستند آنهایی که به هر دلیلی خواستار حذف و نبودنشان است.

اینجاست که باز هم آدمی پی می‌برد به ضعف و ناتوانی‌اش. که چه بی قدرت است در مقابل هجمه افکار و احساس و عواطف.

عواطف و احساس و لحظه‌هایی که با بوییدن عطری، با دیدن صحنه‌ای با شنیدن جمله‌ای، با خوردن چیزی و یا با هزار امر دیگر در ذهنش جاری می‌شود و جان و دلش را درگیر می‌کند و آرزو می‌کند که کاش می‌توانست لحظه‌ای آنها را فراموش کند و یا تاسف می‌خورد و تعجب می‌کند که چرا آن موضوع از هزارتوی درهم پیچیده ذهنش دوباره به بیرون آمده است . . . 

بی گمان برای حل مشکل و کسب آرامش، تنها به حضرت دوست باید که پناه بردن.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۰۸:۱۸
  • S.A.R.H

برای خودم، نه برای شما!

چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۴۵ ب.ظ

می آیم و می نویسم و آرام می شوم و بهتر بگویم، تخلیه می شوم و می روم.

و برای شما تنها کلماتی پی در پی و عباراتی مبهم و بی معنی است که می ماند.

نه داستانی است آموزنده و نه کلامی است شیرین و دل نشین.

نه لبخندی به لب می آورد و نه اشکی به چشم.

بی حس، بی معنا و بی ارزش برای شما و مسکنی - حتی موقت - برای من.

  • ۱ نظر
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۴۵
  • S.A.R.H

روزنگار مدرسه - 1

دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۰۰ ب.ظ

امروز آشوبی بود در مدرسه.

پروژه کلاس کار آفرینیِ بچه ها ، بساط عرضه کالا و فروش بود و کسب سود و مدیریت خرج و زمان و  . . . 

و خب، مظلوم این ایام، ساعت های درسی و معلم های دیگرند و مسئولین، که کنترل کنند و به سامان برسانند و کلاس ها را تشکیل دهند.

تجربه خوبی بود برای بچه ها و البته پر کار و پر فشار برای مربیان.


پ ن: از صبح تمام مدرسه را راه رفتم، با پای ورم کرده از اتفاق دیشب.


#خرق_عادت

  • ۰ نظر
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۰۰
  • S.A.R.H

یادآوری

سه شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۰۹ ب.ظ

آدم ها به تذکر و یادآوری نیاز دارن.

بالاخره آدمی‌زاد اهل فراموشیه و باید یه چیزایی رو براش یادآوری کنن.

فردا، یکی از همون روزایی که کارش یادآوری کردنه.

یادآوری یه نکته مهم.

یه تلنگر که آدما، حواستون هست صاحب دارین؟ حواستون هست پدر دارین؟

یادتونه که یکی هست که هواتونو داره؟


خیلی روزا میان و میرن. اتفاقای زیادی می افته و ما، انگار نه انگار . . . 

فردا یکی از همون روزایی که کارش یادآوری کردنه . . . 


پ ن: عیدتون خیلی مبارک.

#خرق_عادت

  • ۰ نظر
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۰۹
  • S.A.R.H

خرق عادت - 1

شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۳:۵۱ ب.ظ

بر خلاف میل باطنی و علاقه شدید، هیچ وقت نشد که روزمره نویس باشم.

ساده نویسی و راحت نویسی را بارها تلاش کردم اما، ماجرا آنچنان که در ذهن می‌آید، روی کاغذ نقش نمی‌بندد.

این روزهای مدرسه بستر خوبی است برای نوشتن.

تلخ و شیرین بسیار دارد و سخت و سهل هم.

و مسیری دشوار، که آدمیانند ابزار کار.

حرفی به اوج می‌برد و نگاهی به زیر می‌کشد.

هر فعل و گفتار و رفتاری تاثیر می‌گذارد و الگو می‌سازد

و چنین است که سخت است این راه.

_________

ادامه دار خواهد بود . . . 

#خرق_عادت

  • ۲ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۵۱
  • S.A.R.H

سالگرد

دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۱۸ ق.ظ

امروز دو ساله شد آن عهد و پیمان و قرار.
عهدی به عظمت آسمان، وقتی که به کنه و درونش می‌نگری.
پیمانی به بزرگی عالم، آن زمان که به لایه‌های پنهایش توجه می‌کنی.
و قراری به وسعت انسان، که دو انسانند در دو سوی این میدان.
بیان این ماجرا سهل است و ممتنع.
ممتنع که بیان درونیات و تفکرات، به راحتی ممکن نباشد و کلمات و گفتار، هر آن اندازه هم که دقیق، شاید بیانگر آن چه باید، نباشند.
و سهل که پر واضح است که ازدواج و عقد، نه صرفا اتفاقی زمینی که رخدادی است در عالم و آسمان، و مترتب بر عوارضی است بر هر دو سوی این داستان.

و در این میان، چه سعادتمندم از داشتن همسری خوش سیرت و خوش صورت که آرام دل است و قرار جان.

سایه‌اش مستدام و بودنش هماره

  • ۲ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۱۸
  • S.A.R.H

دغدغه

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۷، ۰۳:۴۳ ب.ظ
کاش خط کش و معیاری بود برای سنجش اثر راه‌های نرفته، کارهای نکرده، حرف‌های نزده و هزار امر اتفاق نیفتاده!
آن چه هستم را می‌دانم، کاش می‌دانستم آن چه را می‌توانستم باشم را!
اگر می‌کردم آن چه را نکردم و می‌رفتم آن راه که نرفتم، امروز کجا بودم و چه می‌کردم؟
آن دیگری امروز چه می‌کند؟
اگر من بودم چه می‌کرد و اگر من نبودم چه می‌شد؟
و هزار سوال دیگر . . .

راه حل و جواب اگر یافتید، مرا هم خبر دهید . . .
  • ۱ نظر
  • ۲۶ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۴۳
  • S.A.R.H

در خواست

جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۶، ۰۱:۳۱ ب.ظ
انگار کن بالای قله‌ای ایستاده‌ای
زیر پایت دره ایست بی انتها
کوه و ابر و دره و قله . . .
جایی این چنین، 
دوست دارم که فریاد بزنم
از اعماق وجودم
همه نگفتنی‌ها را
هر چه را که در دلم سنگینی می‌کند را
شاید کمی سبک شوم
  • ۰ نظر
  • ۱۱ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۳۱
  • S.A.R.H

گنگی

پنجشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۱۵ ق.ظ
می ترسم . . .
می ترسم از گفتن ها
و می هراسم از نگفتن ها
چه فصل سردی است تنهایی ندانستن
و چه دشوار است مسیر دانستن.
سخت است ایستادن میان تردید گفتن و نگفتن . . .
  • ۰ نظر
  • ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۱۵
  • S.A.R.H