واگویه_۱
معتقدم راه و رسم زندگی کردن آدمها را، و حتی گفتار و کردارشان را، اعتقاداتشان مشخص میکند.
آن کس که مرگ را پایان دنیا میداند، و معتقد است باید در چند روز زندگی، بهره برد از هر چه هست، یک مسیر و روش برای زیستن برگزیده، (سوای از انتخاب خوب یا بد مسیر)
و آن کس که زندگی در جهان دیگر را حقیقت میداند، مسیری دیگر را انتخاب کرده. (هر چند با داشتن همین اعتقاد هم، عملکردها متفاوت است.)
و در این میان، برای آنان که هنوز در چندراهی انتخاب، و تضاد میان منافع و ارزشها ماندهاند، زندگی جنبه سختتری از خود نشان خواهد داشت.
مثلا برای آن کس که از سویی اعتقاد به امر قدسی دارد و مفاهیمی مثل برکت، اثر وضعی، اثر دعای خیر، اثر صله ارحام و هزاران مورد دیگر، برایش معنا دارد، گاه بنبستهای زندگی، چنان در تضاد با این مفاهیم قرار میگیرد که فوقف متحیرا.
گرههایی که کلیدش را مواردی از آن دست گفتهاند.
یا آن کس که به امید و وعدهای، کاری را (حتی بدون دانستن چرایی و علت) انجام میدهد یا انجام نمیدهد، در برابر آن کس که صرفا نگاهی زمینی دارد، کار دشوارتری خواهد داشت.
پن۱: و حتما حرف بیش است، مطلعی بود.
پن۲: آنان که به سواد علی البیاض ایمان دارند، گلوله آتش بر دست گرفتهاند.
- ۰۲/۰۷/۲۲