او بود و جز او نبود. خواست تا بود خود بنماید؛ پس، گفت (نوشت) . . . و چنین بود که "کلمه" پدید آمد. _____________ هر چه اینجاست، از خواندنی و دیدنی و شنیدنی، به نام حقیر سند بزنید... مال غیر را به نام صاحبش خواهم نوشت.
دلگیرم از خویشتن ، از نبودنم چنان که باید و از نیستنم چنان که شاید . . . که من را آنچه اندیشه بود نه این بود که هستم و این که هستم نه آن است که باید باشم.
رخصتمان دادند به آمدن، به رفتن، به بودن، به حضور . . . دستانمان اما خالی، بی هیچ زاد و توشه ای برای سفر تنها امید اینکه:
وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات و القلب السلیم و حمل الزاد اقبح شئ اذ کان الوفود علی الکریم* ___________________ * بیتی که مولای ما حضرت ابوالحسن (ع) بر قبر سلمان فارسی نوشت.