کلمه

دفتری برای یادداشت های پراکنده

کلمه

دفتری برای یادداشت های پراکنده

کلمه

او بود و جز او نبود.
خواست تا بود خود بنماید؛
پس،
گفت (نوشت) . . .
و چنین بود که "کلمه" پدید آمد.
_____________
هر چه اینجاست،
از خواندنی و دیدنی و شنیدنی، به نام حقیر سند بزنید...
مال غیر را به نام صاحبش خواهم نوشت.

سید علیرضا حسینیان

پیام های کوتاه
  • ۲۱ بهمن ۹۸ , ۰۰:۰۶
    دوری
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۱۵
    تعارض
آخرین مطالب

حریق

جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۴۶ ب.ظ
باران می بارد
و من،
می سوزم از نبودنت
  • ۰ نظر
  • ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۴۶
  • S.A.R.H

واقعیت

چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۲۲ ب.ظ
شده ام اجتماع نقیضین ، چیزی شبیه محال
ایستاده در مرکز اضداد
بر محور عکس
نه به این سویم نه به آن سو
و از هر طرف محکوم
  • ۰ نظر
  • ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۲
  • S.A.R.H

امید

چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۳ ق.ظ
  • ۰ نظر
  • ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۵۳
  • S.A.R.H

امانت

سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۳۰ ب.ظ
دل عجیب ترین موجود عالم است،
شاید بدیع ترین خلقت خداوند . . .
سهل ترین ممتنع.
دل را باید پاسداشت، نگاه داشت، حفظ کرد، از هر چه غیر او.
دل را غنیمت باید شمرد . . . 

دل عجیب ترین موجود عالم است.
مرز خوبی و بدی است، ملتقای زمین است و آسمان.
صاعد است و ساقط ، عزت دهنده است و خوار کننده.

"دل، امانت است . . ."
امانت را خیانت، نشاید . . .
  • ۰ نظر
  • ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۳۰
  • S.A.R.H

حسرت

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ق.ظ

مرا با تو عهدی بود،

شکستم . . .

و تو را با من وعده ای

که نشکستی . . . 

دستم بگیر،

بی تو

دیگر نمی توانم،

نمی خواهم که بتوانم،

نباید که بتوانم . . . 


خجلت زده ام از آنچه هستم 

و  شرمنده ام از آنچه نیستم 


من آن نیم که باید

و نیستم چنان که شاید . . . 

کمک کن که باشم،

آنچنان که باید

و بشوم آنچنان که شاید . . . 

  • ۰ نظر
  • ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۵۹
  • S.A.R.H

آه

يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱ ق.ظ
مرا بگیر از من
مال خودت کن . . . 
خسته ام از خویشتنم
خسته ام از بودنم
من اگر مال تو نباشم، ماندنم را چه سود؟

مرا با تو عهدی است.
عهد بودن ، عهد ماندن.
مرا پایبند خودت کن . . . 
  • ۲ نظر
  • ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۱
  • S.A.R.H

آغاز

شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۳۸ ب.ظ

او بود و جز او نبود.

خواست تا بود خود بنماید؛
پس، گفت . . . 

و چنین بود که "کلمه" پدید آمد . . . 


(در ابتدا کلمه بود، و کلمه نزد خدا بود.

 در او حیات بود، و آن حیات نور انسان بود.

 و نور در تاریکی میدرخشد، و تاریکی آن را درک نکرد...)*


__________

* عباراتی از بخش آغازین انجیل یوحنا

  • ۲ نظر
  • ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۳۸
  • S.A.R.H